می دونم یک کمی دیره که به خودم تبریک بگم ولی آروم خودمو می بخشم و می گم تولدم مبارک

بیست و چهارمین روز اردیبهشت بیست سال پیش

و من چقدر ضعیف بودم و چقدر نیازمند به تو

و حالا هم که بیست سال می گذره بیش از اولین روز به تو محتاجم

همونطور که به من راه رفتن حرف زدن خوابیدن و خوردن برای رشد کردن یاد دادی امروز به من دیدن

شنیدن درک کردن وفهمیدن بیاموز

و من به آرامی وارد دهه ی سوم زندگی شدم

سخت وترسناکه ....خداوندا!

با من باش تا از هیچ چیز نترسم...