به امروز تو محتاجم...
به حالی که تومی دونی
هوا بدجوری دلگیره...
نرو بی چتر وبارونی
- بیا این بار که بارون اومد تا آخر آخرش زیر بارون باهم قدم بزنیم. خدا رو چه دیدی شاید تا بارون بعدی ،تا بهار
بعدی نباشیم. باشه... باشه... حرف تو قبول. مگه چند روز زنده ایم!
اگه حتی با 7Days ...
دلت نخواد که با کسی از حرفای تو در تو و پیج در پیچ ذهنت حرف بزنی
اگه دلت بخواد همنشین چند تا شخصیت داستانی بشی مثل اون مردی که تو یکی از داستان های گلی ترقی
از رو تخت یه عالمه خیالبافی می کرد ، یا مثل داش آکل- که اگه می دیدمش حتما یه عالمه ازش سوال
داشتم و اونوقت از حرفای پیج در پیچ ذهنت حرف بزنی. من مطمئنم می فهمه.
با قانون خودم انگار این روزا دارم محکوم میشم.
کی از این همه ابهام بیرون میام من؟
خدا من یه اردیبهشت خیس می خوام............................
فضایی است که مرا به حرف وامی دارد