درسیل عظیم ترین طوفان ها

در مرکزی ترین نقطه ی یک گرداب

تو قلب سردم را گرم کن

وبگذار ببینم فردا مرا با چه داستانی می آزمایی

وقتی ذهنم از افکار پریشان پر است

تو لبخندی به من عطا کن نه به خاطر دلم

به خاطر کسانی که عاشقم هستند و می دانم که عاشقشان هستی...

 

گاهی وقتا نیازه...

 

راه مي ري و غر مي زني

به همه شك داري

به احساساتشون كه صادقانه تقديمت مي كنند

به نگاه هاشون كه يك عالمه حرف نگفته داره

به لحظه هات بي اعتنايي مي كني

هميشه منتظر حادثه اي ، حادثه اي كه گاهي دور و گاهي نزديك ميبيني

خودتو با  ديد استراتژ‍يك و وضوح بالا تو قعر ج ه ن ن م مي بيني

باهاش مشكل داري. با كي ؟؟؟؟

- با زندگي ...

يك لحظه مرگو ببين

گوشه ي اتاق نشستي

داره خون داغت ميره و فرشو قرمز مي كنه  و بدنتو سرد

داري به يه ناشناخته پا ميذاري

اززندگي و خورشيدي كه هرروز پشت پرده منتظرت مي مونه تا فقط راهش بدي دل بكن

بدن عريانتو مي شورند و مي پيچند و خاك مي كنند

و تو هيچوقت نمي توني اون حس غريب رو تجسم كني

تنها ، سرد  ...

تا 3 ميشمرم ... همين حالا دل بكن

1...2...3

دو دستي مي چسبي بهش...

مي ري آشپزخونه  و در قابلمه ي غذا رو بر ميداري  و بو مي كشي

سر داغتو مي چسبوني به پنجره و چشم مي دوزي به كوچه و باز هم منتظر مي موني

دوباره روزارو مي شمري تا روز تولدت

دوباره شلوغي ، دوباره شب ، دوباره عيد

دوباره برف زير آسمون گرفته ي زمستوني و  بازهم مثل بچگيات آرزو مي كني اونقدر برف بباره تا فردا

همه جا تعطيل بشه  .

زندگي مقدار نفسي كه مي كشي نيست  به لحظه هاييه كه نفستو بند مياره

 زندگي  من يك روزه ...يك روز كه تو سپيدش به دنيا ميام

نصفشو  به دريا نگاه ميكنم و نصف بقيشو تو دريا شنا مي كنم  و دم دماي غروب صندلي چوبيمو ميارم

و يه غروب باشكوه رو تماشا مي كنم  و كش موهامو باز مي كنم و آروم خستگي يك روز رو يك عمر مي

خوابم.

قدر همين يك روز رو ميدونم  به خاطر تو

I PROMICE.

Click to view full size image

 

جوانمرد مي گفت: عمري است كه ازخدا شرمنده ام زيرا روزي ادعاي دوستي خدارا كردم و گفتم : خدايا

شصت سال است كه در دوستي تورا مي زنم و در شوق تو مي سوزم و تو پاسخم نمي دهي .

خدا گفت: اگر تو شصت سال در دوستي ام را زده اي ، من ازازل ، دردوستي ات را زده ام ، ازاشتياقي كه

به تو داشتم آفريدمت.

جوانمرد گفت: هيچ كس نيست كه در دوستي از خداپيش افتد .

خدادرهمه چيز قديم است و در دوستي قديم ترين...

ـ ازكتاب جوانمرد" عرفان نظر آهاري "

 

 

خداوندگارا

 من نمی خواهم تورا رنج دهم

 تنها مرا، همان گونه که هستم

                                       پذیرا باش...